لم اعبد ربا لم اره.(على علیه السلام)
حقیقت عبادت تعظیم و طاعتخدا و چشم پوشى از غیر اوست،بزرگترین فضیلت نفس ستایش مقام الوهیت و تقرب جستن بساحت قدس ربوبى است،عبادت اگر با شرایط خاص خود انجام شود مقام بسیار بزرگ و افتخار آمیزى است چنانکه از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بوسیله کلمه عبد تجلیل شده و قبل از عنوان رسالت عبودیت او قید گردیده است:
اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
براى سیر مراتب کمال بهترین وسیله پیشرفت،تهذیب و تزکیه نفس است که راه عملى آن با عبادت حقیقى صورت میگیرد.انجام عبادت تنها براى رفع تکلیف نیستبلکه وسیله نمو عقل،و موجب تعدیل و تنظیم قواى وجودى است که نفس را از آلودگیهاى مادى باز میدارد،بهترین وجه عبادت انجام امرى است که بدون ریا و سمعه بوده و صرفا براى خدا باشد و در این شرایط است که صفت تقوى ظهور میکند و بدون آن انجام عبادات مقبول نیفتد.
تقوى و ورع انحراف از جهان مادى و فانى بوده و توجه بعالم روحانیت و بقاء است و ایمانیکه بزیور تقوى آراسته شود ایمان حقیقى است و در اثر اخلاص در عبادات،شخص را بمرحله یقین میرساند.
ادامه مطلب ...دوران کودکى على (ع)
امیر المؤمنین على علیه السلام تا سن سه سالگى در خانه خویش و در کنار پدر و مادر خود زندگى مىکرد،و بسیار مورد تکریم و احترام آنان بود،زیرا على علیه السلام علاوه از نظر فرزندى که محبوب والدین خویشتن بوده است،کمالات و غرایب آن حضرت،از قبیل سخن گفتن در شکم مادر،باز شدن«دیوار کعبه»به احترام وى،سلام به پدر و مادر و تمام انبیاء الهى به ویژه به رسول خدا،تلاوت قرآن و سایر کتابهاى آسمانى در حضور رسول گرامى اسلام هنگام تولد،همه و همه موقعیت امیر المؤمنین علیه السلام را در میان مردم به ویژه خانوادهاش دو چندان کرده بود،لذا پدر بزرگوارش در میهمانى تولد«مولود کعبه»همه مردم مکه را به ولیمه او دعوت نمود،و یکهزار و سیصد شتر و گاو و گوسفند عقیقه کرد...
على علیه السلام از کودکى تا بعثت
على علیه السلام بدنیا آمد در حالى که پاکیزه و سالم بود.از همان دوران خردسالى آثار فطانت و چابکى در او به چشم مىخورد.تلاشهائى شگفتانگیز داشت که دل و چشم پدر و مادر را روشن مىکرد.فاطمه مادرش،آن زن مجرب و ورزیده،که روزگارى امر سرپرستى محمد صلى الله علیه و آله را بر عهده داشت اینک در انجام آخرین ماموریتخود،براى تربیت آخرین فرزندش،على خردسال،با تمام وجود کوشش مىکرد.
دوران خردسالى على علیه السلام سپرى مىشد.او در میان کودکان و همبازىهاى خود ولى فراتر از آنان و اغلب در نقش هدایت و سرپرستى بین بازیکنان و حتى در مواردى سبب نجات کودکى از مرگ قطعى مىشد که از پشتبامى در حال سقوط بود و على با زرنگى خاصى او را از خطر رهاند.